آرشیو برای: "مهر 1397, 26"
مرحوم حاج اسماعیل دولابی می گوید:"پدری چهارتا بچه را گذاشت توی اتاق وگفت اینجا را مرتب کنید تامن بر گردم،خودش هم رفت پشت پرده.از آنجا نگاه می کرد میدید کی چه کار می کند،می نوشت توی یک کاغذی که بعد حساب وکتاب کند. یکی از بچه ها که گیج بود،حرف پدر یادش… بیشتر »
بلوز سفید تمیز وقشنگی بایک دامن سرخ تنش بود.جلوی آینه ایستاده بود وبا وسواس موهایش را شانه می کرد. گفتم :"مزاحم شدم ،جایی می خواهی بروی؟” گفت :"جایی که نه اما…” حرفش را نصفه گذاشت.موهایش را بافت وپشت سرش انداخت .همین طور که با من… بیشتر »
آخرین نظرات